غريبی

غريبه توی غربت


3/31/2004

متفرقه

نظرتان در مورد اين جمله چيست:((هيچ حادثه اي به خودي خودمفهومي ندارد اين ما هستيم كه با توجه به ذهنيت خودمان,به حوادث مفهوم خاص
ميبخشيم))ا
من خودم رويش بعدتر كمي حرف ميزنم
---------------------------------------------------------------------------------------------------
غروب هميشه واسه من نشوني از تو بوده
برام يه يادگاري جز اون چيزي نمونده

عكس رو خودم گرفتم,متن شعرم كه گوياي همه چيز هست
راستي غروب چه چيزي را ياد شما مياره؟
---------------------------------------------------------------------------------------------------
اين يك قسمت هم براي كرت(سروش) عزيز,روز جمعه اين هفتهnbc يك مستند در مورد كرت كوبين داره ساعت به وقتا اينجا يعني شرق آمريكا ميشه 8 شب
به وقت ايران ميشه 4 يا 5 صبح,آدرس بخشش رو هم حتما گير ميارم برات
ميزارم در وبلاگم ,تو تبليغش ميپرسه چه اتفاقي واقعا براي كرت افتاده؟البته
اسم يه زنم مياره كه من يادم رفت
---------------------------------------------------------------------------------------------------
از ايندفعه خيال دارمهر وقت متن جديد گذاشتم ,جواب نظرهاي نوشته قبلي را هم بدم ,حالا جدا نميدونم بتونم همش اينكار بكنم يا نه ولي اگر خواستيد جواب
را هم ببينيد


3/28/2004

و اما من عاشق شروع دوباره ام ....

چقدر يك شروع تازه خوب است,ولي,ولي....نمي خواستم شروع كنم,ميخواستم به پايان برسم و پايانم را انتخاب كرده بودم
چه ساده شكستم در بازي روزگار
چه ساده غريبه شدم در اينجا
چه ساده گم شدم من از اينجا
چه ساده بر خواهم گشت به اينجا
و خط آخر كار دستم داد,يعني به خاطر همين خط آخر بايد خيلي ساده بر ميگشتم .گفتم ,ولي قبل از شروع تازه يك دستي به سر و رويه اين وبلاگ
.بكشم
عيدي گفته اند و سال نويي,دفتري بستي و دفتر جديدي بازكردي ,سالي بسته شدو سال جديدي از راه رسيد,و اما....تحولش را خودت بايد ايجاد كني, وگرنه چه بخواهي چه نخواهي روزگار ميگذرد
.خيلي سريع فصلي جاي فصل ديگري را مي گيرد و اين تويي كه بايد به فكر تغيير و تحول باشي كه هيچ كس به فكر ايجاد تحول در تو نيست
.حتي فصلها با همه تغييراتشون ,يك بخش عادي زندگي ماها راتشكيل ميدهند
ديگه براي ما عادي شده نگاه به تحول روزگار,اصلا چه فرقي ميكنه يك روز شكوفه روي شاخه هاي درخت باشد و فرداش اون درخت بي برگ باشد.
كاش مي شد در زندگي روزمره آدمها گاهي نقطه اي سر خط بگذاري و از نوع شروع كني,اصلا كاش ميشد يك قسمتهاش را راحت پاك كرد و از نوع نوشت
از نظر من زندگي يك نوشته يك پاراگرافي هست كه به زور ميتواني يك قسمت آن را پاك كني از نوع بنويسي و نقطه آخرش هم نقطه آخر همه ماست
---------------------------------------------------------------------------------------------------
همين طور كه ميبينيد شكل شمايل اينجا تغيير كرده و واقعا خيلي وقتم رو براش گذاشتم,حتما اگر مشكلي داره بهم بگيد,اين دفعه رنگ قالب جوريه كه من خودم خيلي دوستش دارم,يه رنگ توپ
در ضمن اگر كسي سيستم خوبي براي نظر خواهي سراغ داره به من بگه

ممنون ازدو سه نفري كه اين چند روزه سراغ وبلاگ من گرفتند كه حداقل احساس كنم دو نفر اينجا را ميخونند,و ممنون از اينكه صحبتهاي اين غريبه را ميخونيدو البته در پايان سال پر از شادكامي را برايتان آرزو ميكنم

3/21/2004
Happy New Year!

ورود سال 83 و خروج 82 را تبريك ميگم,سال توپي داشته باشيد

3/17/2004
اه اه حالم از اين شبكه هاي بي مزه ي لوسانجلسي بهم ميخوره كه هميشه ميخواند همه چيز سياسي كنند,آخه درسته كه اكثرا ناراضي هستند ولي
آخه شماها چيكار داريد ,همين دوتا دونه آزاديم كه داريم با حرفاي اينا از بين ميره
-----
حيف من كه امسال نتونستم خودمو تخليه كنم ,باشه ساله ديگه,4شنبه سوري
اوج تخليست
----
دارم ديونه ميشم,(بدون شرح)ا
----
تو چرا ميل نميزني ,اگه هم ميل ميزني انقدر كوتاه
هي من ميل ميخوام
----
گندت بزنه ايمان با اين وضعيتي كه واسه خودت ساختي(بدون شرح 2)ا
---
يه جايي ديدم زمان بندي سال نو رو نوشته بود مثلا اينجا كه من هستم ميشد
حول و حوشه 1.15ولي يا من حاليم نميشه يا اونا نميفهمند كه زمين ميچرخه
و لحظه تحويل سال جا به جا فرق ميكنه,يعني از نظر علمي هم اين درستشه
حالا جونه من يكي اين قضيه رو حل كنه كه بلاخره واسه ي ما ساعت يك و خوردهاي عيده يا همون ده و خورده اي.
---
اين نوشته ماله يه ميل از همين نوع كه كيلويي ميفرستند بود,
دوست داشتيد بخونيد واسه خندهبد نيست
مردها


مثل « مخلوط كن » هستند . در هر خانه يكي از آنها هست ولي نميدانيد به چه درد

ميخورد. : مردها مثل « آگهي بازرگاني » هستند . حتي يك كلمه از چيزهائي را كه ميگويند نميتوان باور كرد : مردها مثل « كامپيوتر » هستند . كاربري شان سخت است و هرگز حافظه اي قوي ندارند : مردها مثل « سيمان » هستند . وقتي جائي پهنشان ميكني بايد با كلنگ آنها را از جا بكني : مردها مثل « طالع بيني مجلات » هستند . هميشه به شما ميگويند كه چه بكنيد و معمولاً اشتباه مي گويند : مردها مثل « جاي پارك » هستند خوب هايشان قبلا" اشغال شده و آنهائي كه باقي مانده اند يا كوچك هستند يا جلوي درب منزل مردم. : مردها مثل « پاپ كورن » ( ذرت بو داده ) هستند . بامزه هستند ولي جاي غذا را نمي گيرند : مردها مثل « باران بهاري » هستند . هيچوقت نميدانيد كي مي آيند ، چقدر ادامه دارد و كي قطع ميشود : مردها مثل « پيكان دست دوم » هستند . ارزان هستند و غير قابل اطمينان. : مردها مثل « موز » هستند . هرچه پيرتر ميشوند وارفته تر ميشوند : مردها مثل « نوزاد » هستند در اولين نگاه شيرين و با مزه هستند اما خيلي زود از تميز كردن و مراقبت از آنها خسته مي شويد



-خانم ها مثل راديو هستند : هر چي مي خواهند مي گويند ولي هر چه بگويي نمي شنوند. -خانم ها مثل شبيه اينترنت هستند : از هر موضوعي يك فايل اطلاعاتي دارند. -خانم هامثل چسب دوقلو هستند : اگر دستشان با گوشي تلفن مخلوط شد, ديگر بايد سيم را بريد. -خانم ها مثل موتور گازي هستند : پر سر و صدا , كم سرعت , كم طاقت -خانم ها مثل رعد و برق هستند : اول برق چشمهاشون مي رسه , بعد رعد صداشون. -خانم ها مثل ليمو شيرين هستند : اول شيرين و بعد تلخ مي شوند. -خانم ها مثل موبايل هستند : هر وقت كاري مهم پيش مي آيد در دسترس نيستند. -خانم ها مثل گچ هستند : اگر چند دقيقه مدارا كنيد آنچنان سخت مي شوند كه هيچ شكلي نمي گيرند. -خانم ها مثل كنتور برق هستند : هر از چند سالي يكبار سن آنها صفر مي شود. -خانم مثل فلزياب هستند : هرگاه از نزديكي طلافروشي رد مي شوند عكس العمل نشان مي دهند. -خانم ها خيلي زرنگ هستند : آنقدر جنگيدند تا جايزه صلح را گرفتند.

------------------------------------
بعدشم اين خبر راديو فردا رو بخونيد
نظر سنجي سازمان ملي جوانان: 90 درصد جوانان ايراني مراسم نوروز را دوست دارند
نازي عظيما (راديوفردا): بنا بر نتايج يک نظر سنجي که سازمان ملي جوانان منتشر کرده و امروز چند خبرگزاري ايراني آن را مخابره کردند، نزديک به 90 درصد جوانان ايراني، مراسم نوروز را دوست دارند و آن را يک جشن ملي مي دانند، و نيز معتقدند که تمدن ايراني با فرهنگ اسلامي آميخته است. اما يکي از کارشناسان سازمان ملي جوانان، به نيما تمدن در راديوفردا مي گويد: اين نظر سنجي تازه نيست و اين خبر نيز تنها نتيجه آن نيست. اين نظر سنجي که سال گذشته انجام شده، بخش هاي ديگري هم دارد که بنا بر آنها، ميزان اميد به زندگي در جوانان ايراني تا حد زيادي کاهش يافته و 53 درصد از آنها معتقدند که کاش هرگز به دنيا نمي آمدند. همچنين 66 درصد جوانان گفته اند: آموزش هاي ديني و قرآني در مدارس، نتوانسته هويت روحي و ديني آنها را تقويت کند. به سخنان يکي از کارشناسان سازمان ملي جوانان در گفتگو با نيما تمدن گوش مي کنيم.
کارشناس سازمان ملي جوانان: در حقيقت تمام اين نتايجي که در اين خبر منتشر شده، از يک نظر سنجي ملي که با شرکت 75 هزار جوان دختر و پسر ايراني در سال 81 انجام شده منبعث مي شود. اين خبر بخش هاي مختلفي دارد. از جمله بيان مي کند که 89.9 درصد، نزديک به 90 درصد جوان هاي ايران، جشن ملي نوروز را يک جشن ملي مي دانند و به آن خيلي علاقه مند هستند. نسبت به برافراشته شدن پرچم ايران ابراز احساسات مي کنند و سرود ملي کشور خود را دوست دارند و بخش هاي مختلفي دارد و آمار مختلفي را در مورد احساس جوان هاي ايراني نسبت به وطن خود، در بخش هاي مختلف ارائه مي دهد.

نيما تمدن (راديوفردا): با اينحال همانظور که شما هم بهتر مي دانيد، نظر سنجي سال پيش که در قالب يک پژوهش بيش از 600 صفحه اي منتشر شد، حاوي مطالب ديگري هم بود، از جمله اينکه 67 درصد جوانان ايران از اوضاع اجتماعي – مدني موجود ناراضي و در نظر 53 درصد، وضع فعلي کشور قابل اصلاح نيست و همه چيز بايد از اساس تغيير کند. با توجه به جمعيت اين مسائل، سازمان ملل جوانان در سالي که نظر سنجي خودش را به روز نکرده است، يعني سال 82، چه عاملي باعث مي شود که بخشي از نتايج نظر سنجي سال قبل را منتشر کند؟

کارشناس سازمان ملي جوانان: در جامعه ايران، متاسفانه برخي از تحليل ها ارائه شده، بدون اينکه پشتوانه پژوهشي، علمي و مطالعاتي در مورد آنها وجود داشته باشد. بعضي وقت ها درباره بعضي مسائل، تهديدهايي در واقع راديکال و به دور از واقعيت در خود جامعه ارائه مي شود و افراد مختلف خودشان را مجاز مي دانند بدون اينکه به منابع علمي و مطالعات دانشگاهي دسترسي داشته باشند، از وضعيت جامعه، به خصوص از وضعيت جوان ها تحليل هاي عجيب و غريب واقعا ارائه بکنند. يک سري از اين تحليل هاي عجيب و غريب فکر مي کنم در اين روزها شکل گرفته در مورد اينکه با توجه به تقارن ماه مذهبي، مثل ماه محرم با جشن هاي ملي مثل نوروز، و يا در مورد مراسم چهارشنبه سوري که يک مراسم آييني با سابقه هزاران ساله در کشور ما است، افراد مختلف نظرات مختلف دادند و برخي از آنها آمدند اين نظرات خودشان را به جوان ها نسبت دادند. يکي از وظايف سازمان ملي جوانان اين هست که يک تصوير واقعي دور از حب و بغض، به همه از جمله مردم و به ويژه مسئولان حکومتي ارائه بدهد. به نظر مي رسد که انتشار يک همچنين خبري که حاوي بخش هاي مختلفي هم هست، تلاشي است در راه ارائه يک تصويب واقعي به همه جامعه ارائه بدهد و جامعه را از آن دو قطبي شدن، سياه و سفيد ديدن يا فقط مسائل ملي، يا فقط مسائل ديني، دور بکند. در همين نظر سنجي که در کتاب وضعيت و نگرش جوانان ايران منتشر شده است، آمده که بيش از 80 درصد جوان هاي کشور، دينداري را در حقيقت با ميهن دوستي در تعارض نمي بينند و بيان کردند که انسان ها مي توانند هم ديندار باشند، و هم ميهن پرست باشند. اين نکته شايد علت اصلي هست که سازمان ملي جوانان فکر کرده در آستانه نوروز بيايد اين نظر سنجي را منتشر بکند. شايد سازمان ملي جوانان با انتشار اين آمار، خواسته که اميدي ايجاد بکند در ميان جوان ها، در ميان جامعه، و اين فضاي راکد و تا حدي غم انگيز و به دور از فضاي شادمانه عيدي که در خيلي از شهرها و جاهاي مختلف حاکم است را يک مقداري بشکند و يک شادي ايجاد بکند، يا يک اميدي داده باشد به جوان ها
---------------------


خوش باشيد

3/14/2004
اخيششششششش
عطسه دوم هم امدبلاخره
آقا بدو بدو كه هنوز تنوريه,چي گفتم خودم هم نفهميدم ,خلاصه عطسه در اومد

3/10/2004
اين دوتا جمله پايين ماله من نيست خوشم اومد مينويسم
,,,,,,,
زندگي چيزي بيش از خوشگذراني معمولي است,بايد آن را درك كرد و از
آن درس گرفت
-----
شكست در هيچ جا وجود ندارد,مگر درون خود شكست خورده باشي.
----
والا من يادم رفت اسم گوينده اين دوتا جمله و حفظ كنم ,ماله يه بنده خدايي
هستش ديگه

3/07/2004
!!!!!!!بابا سيبيل

3/06/2004
اين دو نفر با تعجب به چي نگاه ميكنند؟


3/04/2004
سلام چه طوريد؟
مي خواستم اول يك تشكر از بنفشه بكنم كه براي وبلاگم خيلي كمكم كرد.
بنفشه دستت درد نكنه و ممنون
---
بعد هم اين دوتا عكس بينيد



-----


----
بعدشم اين شعره داريوش خونده كه فكر ميكنم با اون چيزي كه خونده فرق ميكنه
البته مطمين نيستم
سقوط
وقتي كه گل در نمي آد

سواري اين ور نمي آد

كوه و بيابون چي چيه ؟

وقتي كه بارون نمي آد

ابر زمستون نمي آد

اين همه ناودون چي چيه ؟

حالا تو دست بي صدا

دشنه ي ما شعر و غزل

قصه ي مرگ عاطفه

خوابهاي خوب بغل بغل

انگار با هم غريبه ايم

خوبي ي ما دشمني يه

كاش من و تو مي فهميديم

اومدني رفتني يه

تقصير اين قصه ها بود

تقصير اين دشمن ها بود

اونا اگه شب نبودن

سپيده امروز با ما بود

سقوط من در خودمه

سقوط ما مثل منه

مرگ روزهاي بچگي

ازروز به شب رسيدنه

دشمني ها مصيبته

سقوط ما مصيبته

تقصير اين قصه ها بود

تقصير اين دشمنها بود

اونا اگه شب نبودن

سپيده امروز با ما بود

كسي حرف من و انگار نمي فهمه

مرده زنده خواب و بيدار نمي فهمه

كسي تنهايي مو از من نمي دزده

درد ما رو در و ديوار نمي فهمه

براي تنهايي خودم دلم ميسوزه

قلب امروز ي من خالي تر از ديروزه
-------

راستي هفته ديگه تعطيلات بهاري منه,يك هفته تعطيلي,آخ جونننننن
اوه نه تو اين يه هفته بايد بشينم دفترچه رانندگي رو بخونم برم امتحان بدم
تازه هفته بعدترش دو تا امتحان دارم,تعطيلات بخوره تو سرم
------
راستي تو حرفاي پست دو تا پايينيم بايد بگم همه دينهايي كه الان وجود دارند
تحريف شده هستند,ولي يك تفاوت بين اسلام و مسيحيت وجود داره و اون
اينه كه مسلمونها هنوز تعصب بيجا دارند به افكار 1000 ساله ولي مسيحيت
با زمان پيش ميره,مثلا اگه به يك رهبر اسلامي بگي بالا چشمت ابرو هست
حسابتون ديگه از آدماي اين دنيا جدا ميشه,ولي اينجا با پيامبر خودشون يا
با سران مذهبي كشورشون حتي شوخي ميكنند,كاريكاتور ميكشند

در واقع در كشورهاي اسلامي يه حريم كشيدند بين رهبران اسلامي و مردم
رهبري كه از طرف خدا انتخاب شده باشه از هر نوع انتقادي به دوره
ولي اينجا كشيشي كه رابطه جنسي داشته باشه هم محكوم ميشه مثل
بقيه مردم.ولي در جامعه ما....ديگه بقيه اش معلومه



3/03/2004
امروز هوا كلي باروني بود ولي وقتي من از كلاس اومدم بيرون بارون
تموم شده بود,بوي لطافت نم مست كننده بود, بعد از مدتها هم صدايي
مثل صداي گنجشك شنيدم ,خلاصه اين پرندهها هم خبر از اومدن بهار ميدند,
البته خبري از شكوفه اين حرفا كه هنوز نيست
------
ميخواستم كلي در مورد محرم بگم ولي خودم,خودم سانسور كردم,ولي
خودتون بگيد كدوم دين سيماي قشنگتري داره؟ديني كه با سرود و شعر
خداشون رو صدا ميكنند و صحبت ازخداي صلح ميكنند؟يا اوني كه با غم
گريه آميخه شده باشه و صحبت از خداي شمشير ميكنه؟
خرافات بزرگترين درده امروزه اسلامه خرافاتي كه در عقايد اكثر ماها
ريشه كرده,بازم يعني بايد سياه پوشيد گفت مظلوم حسين,اصلا ديني
كه اسطورش مظلوم نمايش داده ميشه ,چه انتظاري ميشه ازش داشت.
كاش ميشد از همه دريچه ها و قيد و بندهاي مذهبي رها شد,به دور از هر نوع
زبان عربي ,به دور از هر نوع تقليد و خرافات با خدا صحبت كرد با زبان دل
بدور از ريا به دور از همه آدمهاي الكي مذهبي

3/02/2004
از كتاب فيلمنامه طومار شيخ شرزين
اين فيلمنامه مال بهرام بيضايي يكي دو جملش بد نبود مينويسم خواستيد بخونيد
---------------
شرزين:با شما از زخمي صحبت ميكنم برآمده از نيزههاي ناداني و ما همه
قرباني آنيم.كس دوستار حقيقت نيست و همه دوستدار مصلحت اند.
××
و خلاصه اين فيلمنامه
منم شيخ شرزين كه براي هرچه رايگان بود بهايي گزاف دادم،بانگ خرد زدم
دندانم شكستند,فرياد عشق برآوردم چشمم كندند,گوشه اي امن جستم
غربتم راندندو حالا ناني ميخواهم(آن را هم به بهاي جان گرفت)ا